زندگی نامه آلبرت انیشتین دانشمند یهودی از تولد تا ازدواج
خواندنی › زندگی نامه
- 98/01/29

تحصیلات آلبرت انیشتین
اعضای خانواده آلبرت، همگی یهودیهایی لاقید بودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس میخواند. او با اصرار مادرش آموزش ویولون را فراگرفت. اگرچه او از همان ابتدای کار مشق ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آن را کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سونات ویلون موتسارت بدست میآورد.

اولین جرقه ی فکری آلبرت انیشتین
وقتی اینشتین پنج ساله بود، پدرش به او یک قطبنمای جیبی نشان داد و اینشتین پی برد که در فضای خالی چیزی بر روی سوزن تأثیر میگذارد. او بعدها این اتفاق را یکی از تحول آمیزترین اتفاقات زندگیاش توصیف کرد.در سال 1889 دانشجویی به نام مکس تلمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شبها به منزل خانواده اینشتین میآمد،اینشتین را با مهمترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از جمله آنها میتوان به نقد خرد ناب از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتابهایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک میکردند.
در بهار سال 1895 دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانوادهاش رهسپار پاویا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع والدینش و با متقاعد کردن مسئولین مدرسه به اینکه به واسطه یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی بدهند مدرسه را ترک کرد و این بدان معنا بود که اینشتین هیچگونه گواهی در تحصیلات متوسطه کسب نکرد. در همان سال یعنی در سن 16 سالگی، او آزمایش ذهنی که به آیینه آلبرت اینشتین شهرت دارد را انجام داد. او پس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد؛ نتیجهگیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بینندهاش است، بعدها به یکی از دوفرضیه نسبیت خاص تبدیل شد.
در آزمون ورودی انستیتو تکنولوژی فدرال سوئیس-که امروزه به ایتیاچزوریخ (ETHZ) شهرت دارد- اگرچه امتیاز آلبرت در بخش ریاضی و علوم عالی شد، اما امتیاز پایین او در بخش ادبیات مانع از قبولی وی شد (فهرست تصورات نادرست متداول را ببینید)؛ پس از آن خانوادهاش او را به کانتون آرگاو در سوییس فرستادند تا تحصیلاتش را در آنجا به اتمام برساند. پس از آن دیگر معلوم بود که آلبرت آنگونه که پدرش میخواست مهندس الکترونیک نخواهد شد. او در آنجا به مطالعه تئوری الکترومغناطیس مشغول شد و در سال 1896دیپلم خود را دریافت کرد. در این مدت او در منزل خانواده پروفسور یاست وینتلر اقامت کرد و در آنجا به عنوان اولین تجربه عاشقانه، به ماری دختر این خانواده علاقهمند شد. مایا، خواهر اینشتین که نزدیکترین همراز او بود بعدها با پسر همان خانواده یعنی پل ازدواج کرد و دوست او نیز یعنی مایکل بسو با دختر دیگر همان خانواده یعنی آنا وصلت کرد.پس از آن اینشتین در ماه اکتبر در مؤسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد و به زوریخ رفت؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در ورتمبرگ را لغو کرد.

ازدواج های آلبرت انیشتین
در بهار سال 1896، میلوا ماریچ صربستانی که ابتدا در دانشگاه زوریخ در رشته پزشکی آغاز به تحصیل کرده بود، پس از یک ترم به مؤسسه فدرال پلی تکنیک آمد تا در آنجا به عنوان تنها زن در آن سال، در رشتهای که اینشتین درس میخواند تحصیلات خود را ادامه دهد. اینشتین در سال 1903با میلوا ماریچ (Mileva Marić)، ازدواج کرد. قبل از ازدواج رسمی اینشتین با ماریچ، در سال 1902 آنها صاحب یک فرزند دختر به نام لیسرشده بودند. پس از ازدواج رسمی، اینشتین و ماریچ صاحب دو فرزند پسر به نامهای هانس آلبرتو ادواردشدند. از سال 1914، اینشتین جدا از ماریچ و تنها در برلین زندگی میکردهاست
از سال 1912، اینشتین رابطه عاشقانهای با دختر خاله بیوهاش (و نوه عموی پدرش) السا اینشتینبرقرار کرده بود. او در فوریه سال 1919 از ماریچ طلاق گرفت و در ژوئن همان سال با السا ازدواج کرد. در طی طلاقش از ماریخ، اینشتین به او قول داد که اگر صاحب جایزه نوبل شد، منافع مادی آن را در اختیار ماریچ بگذارد و نهایتاً نیز در سال 1923 این کار را انجام دادالسا از ازدواج سابقش دو دختر به نامهای ایلسه و مارگوت داشت اما او و اینشتین صاحب فرزند مشترکی نشدند.پس از مهاجرت به آمریکا در سال 1933، در سال 1935 السا مبتلا به بیماری کبد و قلب شد و در دسامبر 1936 درگذشت.