مارموز یک کمدی سیاسی تمام عیار

مجلهسینما و تلویزیون

- 97/12/08
مارموز یک کمدی سیاسی تمام عیارپس از ساخت فیلم مارمولک که می‌توان از آن به عنوان یکی از سیاسی‌ترین آثار سینمای کشورمان نام برد، ساخت فیلم‌هایی با قالب کمدی و سیاسی ادامه یافت اما هیچ کدام نتوانستند آن موفقیت مارمولک را کسب کنند؛ فیلمی که تنها نزدیک به دو هفته اکران شد و در آن سال نزدیک به یک میلیارد تومان فروش کرد (با وجود بودن سی‌دی‌های نسخه پرده‌ای فیلم) و بعدها به بازار ویدئویی راه پیدا کرد و بازهم فروش بسیار خوبی داشت.

کمال تبریزی، سازنده این فیلم بود که با کمک پیمان قاسم‌خانی فیلمنامه‌نویس توانستند شخصیت رضا مارمولک را به تصویر بکشند و او و دیالوگ‌هایش را به یاد ماندنی کنند. تبریزی حالا بعد از چندین سال بار دیگر پا عرصه ساختن فیلمی کمدی-سیاسی از نوع حاد کرده! و این بار آیدین سیار سریع، طنزنویس مطبوعاتی را کنار خود داشته تا داستان شخصیتی به اسم قدرت صمدی را روایت کند.

فیلم مارموز در ابتدای امر با نام «خودسر» شناخته می‌شد و بعدها اسم مارموز جایگزین آن شد؛ اسمی که به احتمال زیاد تیم مارکتینگ فیلم هم در انتخاب آن بی‌تاثیر نبوده چرا که تشابه اسمی بیشتری با مارمولک دارد. تیم‌های مارکتینگ فیلم‌های سینمایی در این ماه‌های اخیر بسیار هوشمندانه وارد گود میدان شده‌اند و مارموز هم با پیچیده شدن شعارهایی چون مارمولک ۲ بین مردم، رنگ اکران را به خود دیده است. نام مارموز اکثر تماشاگران را یاد فیلم مارمولک می‌اندازد و اسم کمال تبریزی در کنار آن، تقریبا می‌تواند تضمین موفقیت آن را همراه بیاورد. اما آیا واقعا می‌توان مارموز را با مارمولک یکی دانست؟

مقایسه مارموز با مارمولک


حقیقتش را بخواهید مارموز آن جسارت مارمولک را ندارد اما رنگ بیشتری از واقعیت را به خود گرفته است. جسارتی که تبریزی و طنز گزنده قاسم‌خانی در مارمولک داشتند در روح مارموز تزریق نشده اما کاراکترها به شدت واقعی هستند و نمادشناسی در فیلم بیداد می‌کند. تقریبا تمامی شخصیت‌های فیلم مارموز برگرفته از نمونه واقعی آنها در بدنه دولت هستند و خود قدرت صمدی هم ترکیب چند نفری از آنهاست ولی همانطور که احتمالا با دیدن پوسترهای فیلم هم حدس زده‌اید؛ این تشابه بیشتر به سمت رییس جمهور پیشین کشورمان، محمود احمدی نژاد، کشیده می‌شود.

برخی شوخی‌های مارموز بسیار سرراست و مستقیم به هدف می‌خورند و از این حیث در سکانس‌هایی که تعدادش به اندازه انگشتان یک دست هم نمی‌رسد، از مارمولک پیشی می‌گیرد اما در اکثر موارد فیلم یک گام عقب‌تر از پدر معنوی خود است. شاید با خود بگویید مقایسه دو فیلم ولو در یک سبک و سیاق و با یک کارگردان واحد نباید کار یک منتقد باشد؛ اما باید گفت که اصرار تیم فیلم به این تشابه ناگزیر این مساله را برای هر فردی که می‌خواهد درباره آخرین اثر کمال تبریزی صحبت کند؛ ایجاب می‌کند.

داستان فیلم مارموز


فیلم قصه شخصی به نام «قدرت صمدی» (با بازی حامد بهداد) است که از طبقه پایین جامعه بوده و سواد آنچنانی هم ندارد. قدرت اما همانطور که از اسمش برمی‌آید عاشق قدرت است و این امر را در نماینده مجلس شدن می‌بیند. برخلاف کودکانی که آروزی فضانورد شدن و پلیس شدن دارند، قدرت از بچگی آرزو داشته که نماینده مجلس شود و برای رسیدن به یک صندلی در صحن مجلس، دست به هرکاری می‌زند.

قدرت با دوست شیرین عقلش رابطه صمیمانه ای دارد و خودش را یک دلواپس به تمام معنا می داند (البته دلواپسان در فیلم تبریزی به نام خط قرمزها شناخته می‌شوند) آن طرف جبهه خط قرمزها، حزب وحدت ملی وجود دارد که خط آبی‌ها دنباله روی آن هستند. خط آبی‌ها جنبشی بودند که نتوانسته‌اند سر کار بیایند و حزب وحدت ملی با حمایت آنها روی کار آمده است.

قدرت و دوستانش لباس شخصی‌هایی هستند که چماق به دست به صورت خودسرانه به اینور آنور می‌روند و جلوی آشوب (از نظر خودشان) را می‌گیرند. یک روز در بین این نهی از منکرهای زورکی قدرت و تیمش، آنها به کنسرتی می‌روند و قصد می‌کنند که سالن را خالی از جمعیت کنند. قدرت وقتی میفهمد وزیر فرهنگ و ارشاد (با بازی رضا ناجی) هم داخل سالن حضور دارد، تصمیم می‌گیرد که شایعه بمبگذاری را چو بیندازد تا آبرو این وزیر ترسو را ببرد، اما ناگهان شایعه قدرت به واقعیت تبدیل می‌شود و بعد از خالی شدن سالن، واقعا یک بمب در سالن می‌ترکدقدرت حالا صدر اخبار قرار می‌گیرد و به عنوان یک ناجی ملت شناخته می‌شود و دو حزب گوناگون حاکم در کشور، یعنی هم خط قرمزها و هم خط آبی‌ها به سمتش می‌روند تا از او بهره گیری سیاسی کنند. قدرت وارد بازی سیاست می‌شود، بی آنکه ذره‌ای از آن اطلاع داشته باشد…

یک طومار برای واکاوی تکه‌هایی که فیلم به سران دولتی می‌اندازد لازم است، این طعنه‌ها به صورت ریز و درشت سرتاسر فیلم را در می‌گیرند؛ از طراحی صحنه و لباس و حتی گریم بازیگران گرفته تا دیالوگ‌ها و موقعیت‌های مختلف که همگی تداعی کننده امور سیاسی کشورمان هستند. جنبش وحدت ملی که با اعتدال گرایی روی کار آمده و نان اصلی‌اش را از خط آبی‌هایی میخورد که آن را فراموش کرده یکی از این موضوعات است. سیارسریع با وجود گرایش نسبتا اصلاح طلبانه خود، به خوبی از ضعف‌های این قشر صحبت کرده و نگاه جانبدارانه‌ای به موضوع نداشته بلکه در فیلمنامه خود، همه را زده است!
مارموز یک کمدی سیاسی تمام عیار

روایت فیلمنامه فیلم مارموز


روایت فیلمنامه اوج و فرود مناسبی دارد و با اینکه در ظاهر اولیه به یک کمدی موقعیت شبیه است ولی بیشتر از آن، کمدی کلامی را در برمی‌گیرد. برخی از دیالوگ‌ها در طول فیلم حالت شعاری دارند ولی فیلمساز و فیلمنامه‌نویس به زیرکی از زیر بار شعارنویسی با اعمال کردن دیالوگ‌ها و موقعیت‌هایی طنز در خلال آن فرار می‌کنند و این امر باعث می‌شود تا فیلم تبدیل به یک بیانیه سیاسی نشود.

با دیدن بازی حامد بهداد تصور می‌کنم هیچکس دیگری به ذهن تماشاگران نمی‌رسد که بتواند این نقش را ایفا کند. نقش قدرت برای نوع بازی و صدای او نوشته شده و این بار شاهد نقش آفرینی تکراری او نیستیم. بهداد که در سال‌های اخیر یک تیپ شخصیتی یکسان و واحد از خودش در سینما به جا گذاشته بود، در کارهای آخر خود دست به انتخاب‌های هوشمندانه‌تری زده و مارموز اوج همین گزینش‌هاست. مونولوگ‌هایی که او در برخی سکانس‌ها ادا می‌کند از جان و دلش برمی‌آید و خودش زخم خورده سیاست بازی‌هاییست که در فیلم او به چالش کشیده شده‌اند.

بازیگران فیلم مارموز


در کنار بهداد مانی حقیقی و آزاده صمدی را داریم که در نقش‌های فرعی‌تر ظاهر شده‌اند و بود و نبودشان چندان روی فیلم تاثیر نمی‌گذارد. ویشکا آسایش نیز هنرنمایی همیشگی خود را ایفا می‌کند و تمامی این افراد بازی روان و خوبی از خود به جای‌میگذارند اما راستش را بخواهید مارموز یک برگ برنده دارد و آن هم حامد بهداد است که کل فیلم را به دوش می‌کشد؛ درست مثل مارمولک که تمام بار کمدی فیلم روی دوش‌های پرویز پرستویی سنگینی می‌کرد حالا این بار نقش به یک قشر جوان‌تر سپرده شده و او صدای اعتراض خط آبی‌های چندین سال پیش را فریاد می‌زند
advertising