در زندگی زناشویی تان این مشکلات را تحمل نکنید
سبک زندگی › زناشویی
- 97/08/29میگویند عشق چشم آدم را کور میکند برای همین است که بسیاری از افراد ضعفهای طرف مقابلشان را نمیبینند. اما من میگویم بیشتر آدمها مشکلات یک رابطه را نمیشناسند و به همین دلیل است که یک رابطه بد را ادامه میدهند. این نا آگاهی است که باعث میشود یک نفر اصلا متوجه نباشد که شریک زندگیاش تعامل سالم و درستی ندارد. فقط در شرایطی که به حقوق خود و ویژگیهای یک رابطه سالم آگاه باشید میتوانید مشکلات رابطه را شناساسی کنید و برای آن قدمی بردارید.
برای هر مشکلی در یک رابطه راه حلی وجود دارد. برخی از این مشکلات را میتوان با کمی سازش و تغییر شرایط حل کرد اما مواردی وجود دارد که شما هرگز نباید در یک رابطه با آن سازش کنید چون این چیزها سازش پذیر نیستند. بسیاری از این موارد ناشی از احساس عدم امنیت و تمایل به کنترل و قدرت طلبی شریک زندگی است. او ممکن است دائما شما را متهم به خیانت کند، نسبت به دستاوردها و هدفهایتان، بیرحمانه اظهار نظر کند و یا تلاش کند مشکلات خودش را به گردن شما بیندازد و از آن اظهار نارضایتی کند. گاهی همین نوع رفتارها بنای خشونت جسمی، جنسی و روانی است. این طبیعی نیست که یک نفر در رابطه، شما را کوچک، بیارزش، احمق و نادان بداند. اصلا اینطور نیست که در همه روابط آدم ها هر از گاهی چنین رفتارهایی با هم داشته باشند و یا یکدیگر را اینطور ارزش گذاری کنند. اگر شما دیگرانی را میشناسید که در چنین شرایطی زندگی میکنند به این معنا نیست که این نوع خشونتها هر چند که رایج، پذیرفتنی و معقول اند.
آزار عاطفی و کلامی
خیلی از آدمها خشونت عاطفی را میپذیرند بدون اینکه بفهمند مورد خشونت قرار گرفتهاند. خشونت جسمی آثار مشهودی دارد اما خشونت عاطفی این طور نیست. اظهارنظرهای تند، رفتارهای کنترلکننده و هر موردی که باعث ایجاد شک و دودلی در فرد نسبت به خودش بشود خشونت عاطفی است. بیشتر آدمها بدرفتاری، شوخیهای جنسیتی، مسخره کردن و تهدیدها را خشونت نمیدانند در حالی که این نوع رفتارها آزارشان میدهد و احساس بدی ایجاد میکند. رفتارهایی مثل توهین در برابر دیگران، مجبور کردن دیگری برای درخواست اجازه پیش از انجام هرکاری، خشم مهار نشده به این دلیل که کاری درست انجام نشده، توهین و تحقیر در خفا، تمسخر و تهدید تنها نمونههایی از آزار عاطفی و کلامی است.
آزار جسمی
اگر شریک زندگیتان شما را کتک میزند، ترک رابطه در حالی که شما توان روحی و جسمی کمی پیدا کردهاید روند دشواری است. اما خودتان را دوست داشته باشید. امنیت جسمی حق شماست و هیچ کس نباید به راحتی به شما آسیب بزند. پیش از ترک رابطهای که در آن امنیت جانی ندارید باید شواهد کافی را مهیا کنید و ترس را کنار بگذارید. چیزی که باید بدانید این است که همه آدمها در یک رابطه مشترک کتک نمیخورند و این رفتار قابل گذشتی نیست.
خشونت بخاطر رابطه جنسی
تجاوز در بستر زناشویی یکی از مواردی است که نباید هرگز آن را مشکل کوچکی بدانید و تحمل کنید. تجاوز جنسی اتفاقی نیست که فقط در روابط خارج از رابطه زناشویی بیفتد. هر شکل از رابطه جنسی که باعث آزار شما میشود نوعی خشونت است. اگر او برای رابطه، شما را تحت فشار قرار میدهد و آن را وظیفه میداند و مجبورتان میکند در هر شرایطی به هر خواستهای تن بدهید این رابطه نامطمئن، خشونتآمیز و ناسالم است.
شرم از بدن
وقتی شریک و همسرتان شما را به خاطر وزن، شکل اندام و موارد مشابه شرمنده میکند این کار نه تنها خشن، نادرست و اشتباه است بلکه این یک نوع رفتار کنترلی است. شرم از بدن این احساس را ایجاد میکند که شما هرگز از نظر هیچ کس به اندازه کافی خوب نیستید بنابراین هرگز نمیتوانید از این رابطه بیرون بروید چون هیچ کس دیگری هم دوستتان نخواهد داشت. این یک رفتار بیمارگونه برای کنترل و سلطه بر رابطه است. ایجاد شرم برای ظاهر و بدن و متقاعد کردن شما برای اینکه زیبا نیستید یک خشونت آشکار است.
بیتوجهی به نیازهای جنسی
این یکی از مواردی است که بسیاری از افراد سعی میکنند با آن سازگار شوند هر چند که باعث فشار و آسیب زیادی شود. کسی که فقط به نیاز خودش توجه میکند، حتی یک بار به خواسته شما گوش نمیدهد و رفتاری را در پیش میگیرد که باعث احساس ناراحتی، نارضایتی و بیقراری میشود یک آزارگر است. شما نباید در برابر چنین چیزی سکوت و تحمل کنید.
به انزوا رفتن
شما نباید اجازه بدهید که یک نفر شما را از دیگران دور نگه دارد. دلایل زیادی برای چنین رفتاری وجود دارد او ممکن است انواع توجیه و بهانه برای چنین خواستهای داشته باشد اما این کار در هر صورت بد است. همه دلایل همسرتان برای فاصله گرفتن از خانواده یا دوستان ناشی از حسادت، تمایل به کنترل، احساس عدم امنیت، بیاعتمادی و خودخواهی است. کسی که شما را از همه دور نگه میدارد فرد قابل اعتمادی نیست و این چیزی نیست که شما باید با آن کنار بیایید.
متهم به خیانت
اگر شریک زندگی شما را بارها به خیانت متهم کرده است بدون اینکه هیچ دلیلی برای آن داشته باشد این یعنی چیزی در این میان درست نیست. این که شما جواب آدمی را دادهاید، به کسی نگاه کردهاید، خندیدهاید و یا گفتگویی داشتهاید نباید بهانهای باشد که شما در معرض چنین اتهامی قرار بگیرید.
نادیده گرفتن
هر آدمی گذشته و تجربههای شخصی خودش را دارد. انکار و نادیده گرفتن آنچه که شما از سر گذراندهاید و یا متهم شدن به دروغگویی و اغراق در حالی که شما تلاش میکنید واقعیت را بگویید یک نوع تلاش برای سرکوب است. کسی ممکن است تجربه یا خاطره شما را نداشته باشد اما او نباید آن را انکار کند. این بسیار آزاردهنده است که یک نفر شما و تاریخچه زندگیتان را انکار کند. چنین آدمی تمایل زیادی دارد تا تواناییهای فعلی و دستاوردهای آیندهتان را نیز نادیده بگیرد.
بیتوجهی و مداخله در حرفها
شاید عادت پریدن در حرف دیگری و مهلت ندادن به دیگری به اندازه یک خشونت جسمی یا جنسی بد نباشد اما بازهم یک عادت بد است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که شما در یک رابطه نیاز به گفتگو تعامل دارید. کسی که به شما اجازه حرف زدن نمیدهد در نهایت باعث میشود گفتگویی شکل نگیرد.
یادآوری آنچه گذشته است
آیا او دائم روابط گذشته شما را به یادتان میآورد و شما را بخاطر آنچه در گذشته انجام دادهاید شرمنده میکند؟ آیا اشتباهی رخ داده است که او پس ازگذشت سالها و جبران از دست رفتهها هنوز هم شما را مسئول پاسخگویی میداند؟ کسی که شما را از گذشته میترساند و باعث شرمندگیتان میشود در واقع از این روش برای کنترل و تحقیر استفاده میکند. این یک روش خشونتآمیز است که شما نباید آن را تحمل کنید. شما مجبور نیستید برای یک اشتباه، یک رابطه تمام شده یا یک گذشته بد تا ابد پاسخگو باشید.
چیزهای بدی که نشانه یک رابطه ناسالم هستند بسیار بیشتر از این موارد هستند. مهم این است که بدانید یک رابطه سالم چطور شکل میگیرد و چه چیزهایی زنگ خطر هستند. این موارد هشدارهایی جدی هستند که نباید در برابر آن سکوت کنید. پرداختن به این موضوعات به این معنا نیست که شما حتما باید رابطه را ترک کنید. در بسیاری از موارد راه حلی برای این مشکلات وجود دارد اما بدون شک راه حل این نیست که با آنها کنار بیایید و یا خیال کنید اینها بخشی از یک رابطه طبیعی هستند و همه آن را تجربه میکنند.