عواقب به تأخیر انداختن توبه

سبک زندگیدین و زندگی

- 97/08/22
عواقب به تأخیر انداختن توبهتا کی مجاز هستیم توبه خود را به تأخیربی اندازیم؟

در این مطلب قسمت هایی از کتاب "آزادی معنوی" به نوشته استاد شهید مرتضی مطهری را می خوانید.

"أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ ‏ (حدید/16). آیا نرسیده آن وقتی که این دلهای ما خشوع پیدا کنند، خاشع شوند، نرم شوند برای یاد خدا و به این قرآن حقی که از جانب خدا نازل شده است اعتنایی بکنیم، به تعلیماتش توجهی بکنیم؟!

پی در پی محرم بیاید، دلمان حداکثر به این خوش باشد که می ‏رویم در جلسه‏ ای شرکت می ‏کنیم و قطره اشکی می ‏ریزیم. واللَّه اینها کافی نیست. باید یک فکر اساسی به حال خودمان و اسلاممان بکنیم. بچه هایمان از دست رفتند، پسرهایمان از دست رفتند، دخترهایمان از دست رفتند، جامعه‏ مان از دست رفت، یک فکری بکنیم، توبه کنیم. رکن اول توبه ندامت و پشیمانی‏ است.

مراتب توبه


توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص

امام علی علیه السلام فرمود: اولین رکن توبه این است که روحت آتش بگیرد، مشتعل بشود. خودت را غرق در حسرت ببینی، غرق در ندامت و پشیمانی ببینی. چشمت را بر روی گناهانت باز کن، یک محاسبة الاعمالی برای خودت درست کن، از خودت حساب بکش، ببین روزی چند گناه کبیره مرتکب می‏شوی.

شیخ بهایی می‏گوید:
جدّ تو آدم بهشتش جای بود قدسیان کردند بهر او سجود

یک گنه ناکرده گفتندش تمام‏ مُذنبی مذنب، برو بیرون خرام‏

تو طمع داری که با چندین گناه ‏داخل جنّت شوی‏ای روسیاه؟

قرآن می فرماید آیا نرسیده است آن وقتی که دل مردم با ایمان، دل مردمی که ادعای ایمان می‏کنند نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟ قساوت قلب تا کی؟ غفلت و بی‏خبری تا کی؟ خوابیدن تا کی؟ حرام خواری تا کی؟ دروغگویی و غیبت کردن تا کی؟ شرابخواری و قماربازی تا کی؟ معصیت تا کی؟

این صدای خداست، مخاطبش هم ما مردم هستیم، خدا دارد به ما می‏ گوید: ای بنده من، ای مسلمان! آن وقتی که ان دل تو می‏ خواهد برای یاد خدا نرم و خاضع و خاشع بشود کی می‏ خواهد برسد؟..."

امام محمدتقی(ع) فرمود: تاخیر التوبهًْ اغترار و طول التسویف حیرهًْ و الاعتلال علی‌الله هلکهًْ و الاصرار علی‌الذنب امن لمکرالله و لایامن مکرالله الا القوم الخاسرون.
تاخیر انداختن توبه در واقع نوعی فریب خوردن است، امروز و فردا کردن برای توبه موجب حیرت و سرگردانی است، در برابر خداوند عذرتراشی کردن منجر به هلاکت می‌شود، اصرار بر گناهان نوعی آسوده‌خاطرشدن از مکر خدا تلقی می‌شود و تنها انسان‌های زیانکار از مکر خدا آسوده‌خاطر هستند. (تحف‌العقول ص480)

مرحوم مجتهدی تهرانی می‌گفتند: انسان نباید بگوید که چون من هنوز به مقامی نرسیده‌ام تا اصلا گناه نکنم، پس چرا توبه کنم؟ نگوید: من که هنوز نتوانستم نفسم را کنترل کنم و مهارش را در دست بگیرم که خطایی از من سر نزند، من چه فایده‌ای دارد که توبه کنم؟ اگر توبه کنم دوباره برمی‌گردم به گناه.

نباید این فکرها را کرد. باید توبه کرد. اینها فکر شیطانی است. از کجا معلوم، شاید بعد از این توبه خدا لطف کند و تصمیم جدی بگیری و دیگر گناه نکنی. از کجا می‌دانی که مرتکب گناه می‌شوی؟ بعلاوه شاید همین امشب مردی. چرا این حرف را می‌زنی که من چون از خودم خاطرجمع نیستم، پس توبه نمی‌کنم، پیر که شدم توبه می‌کنم.

گفتم که به پیری رسم و توبه کنم آن‌قدر جوان مرد و یکی پیر نشد

اصلا خدا توبه‌کننده را دوست دارد. ان‌الله یحب التوابین(بقره/ 222). خدا دوست دارد که بنده گناهکارش بگوید: خدایا بد کردم. وقتی از فرزندتان اشتباهی سر می‌زند، می‌آید می‌گوید اشتباه کردم.
شما چقدر خوشحال می‌شوید. او را در آغوش می‌گیرید، نوازش می‌کنید. او گریه می‌کند و اشک می‌ریزد و می‌گوید، پدر غلط کردم، من را نزن. او را به خود می‌چسبانید و نوازش می‌کنید.
شما که بنده‌اید اینطور هستید. آن وقت خدا، فقط یک کلمه انسان بگوید، خدایا نفهمیدم، بد کردم، عمرم را به بطالت صرف کردم. همین کافی است تا خداوند او را بیامرزد. (طریق وصل، ص 58-60)

حسرت انسان بر عمر تباه شده


در حدیث داریم که: وقتی که زمان رحلت بنده‌ای فرا می‌رسد و پرده‌ها از پیش چشم او برداشته می‌شود و به مرگ خویش یقین پیدا می‌کند، در مقابل قبض‌کننده روح به گریه و التماس می‌افتد که یک روز به من مهلت بده تا برای خود گریه کنم تا از خدا طلب مغفرت و توبه نمایم.

ملک‌الموت می‌گوید: هرگز، هرگز، روزهای تو به پایان رسید و دیگر فرصتی نداری. شخص می‌گوید: یک ساعت مهلت بده. پاسخ می‌شنود: که ساعت‌های تو نیز به اتمام رسیده و دیگر ساعتی نداری.
در آن هنگام درهای قبول توبه بر او بسته می‌شود و روحش به تلاطم می‌آید و نفس وی به شماره می‌افتد و غصه گلوی او را می‌فشارد و بر عمر ضایع شده خود حسرت می‌خورد. (معراج‌السعاده صص 574-579)

شیطان و سرگرم کردن انسان به وعده‌ها و آرزوها


وقتی آیه 33 سوره انفال نازل شد؛ «کسانی که وقتی کار بدی انجام می‌دهند یا به خود ستم می‌کنند، خدا را یاد می‌آورند و برای گناهانشان استغفار می‌کنند»، ابلیس بالای کوهی در مکه رفت و با صدای بلند فریاد کشید و سران لشکرش را جمع کرد. گفتند: ای سرور ما، چه شده است که ما را فراخواندی؟ گفت: این آیه نازل شده و پشت مرا می‌لرزاند و مایه نجات بشر است.

حال کدامیک از شما می‌تواند با آن مقابله کند؟ چند نفر از شیاطین طرح‌های خود را مطرح کردند اما مقبول ابلیس نیفتاد.

سپس شخصی بنام «وسواس خناس» برخاست و گفت: من از عهده این کار برمی‌آیم. پرسیدند چگونه؟ گفت: آنها را با وعده‌ها و آرزوها سرگرم می‌کنم تا آلوده گناه شوند و هنگامی که گناه کردند، توبه و استغفار را از یادشان می‌برم.

ابلیس گفت: نقشه‌ات بسیار ماهرانه است و این ماموریت تا دامنه قیامت به عهده تو است.(المیزان ج4 ص 36)
advertising