کتاب حرمسرای قذافی نوشته آنیک کوژان

خواندنیکتاب و رمان

- 98/05/16
کتاب حرمسرای قذافی نوشته آنیک کوژان

نویسنده کتاب حرمسرای قذافی


این کتاب نوشته‌ی خانم آنیک کوژان روزنامه‌نگار مجله لوموند فرانسه است که طی سال‌های پس از انقلاب در لیبی به آن کشور سفر کرده و در ملاقات‌های بی‌شمارش با واقعیتی تلخ و به‌واقع کمتر باورپذیر از روابط و نوع کنش رهبر این کشور «معمر قذافی» با مردم کشورش روبه‌رو می‌شود. کتاب حرمسرای قذافی که برنده جایزه بزرگ باشگاه بین‌المللی مطبوعات است.

مترجم و انتشارات کتاب حرمسرای قذافی


ترجمه این کتاب توسط بیژن اشتری به انجام رسیده و انتشارات ثالث آن را چاپ کرده است.

خلاصه و درونمایه کتاب حرمسرای قذافی


این کتاب زندگی‌نامه ثریا است. «ثریا و چشمان سیاهش، دهان محزونش و خنده‌های بلند و پرسروصدایش.» ثریایی که «لب‌های پروپیمانش آدم را به یاد آنجلینا جولی می‌انداخت و موقعی که می‌خندید نشاطی کودک‌وار بر چهره‌اش نمایان می‌شد؛ چهره‌ای که به رغم آثار رنج‌های پیشین هنوز زیبا بود.» و همچنین داستان افرادی است که توسط قذافی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند. حرمسرای قذافی؛ جایی که زن‌های زیادی قربانی هوس‌رانی او شدند. معمر قذافی با هوس‌بازی‌اش زندگی زنان زیادی را نابود کرد. یکی از زنان قربانی‌شده توسط قذافی می‌گوید: «موقعی که جنازه قذافی را دیدم که به نمایش عمومی گذاشته شده بود، برای لحظه کوتاهی احساس لذت کردم. اما بعد حس وحشتناکی سراغم آمد. دوست داشتم زنده بود. دوست داشتم دستگیر می‌شد و در برابر یک دادگاه بین‌المللی قرار می‌گرفت و به خاطر جنایت‌هایی که کرده بود، محاکمه می‌شد.»
حرمسرای قذافی پر بوده است از دخترانی که بی‌سر و صدا، رازها و قصه‌های پررنجشان را در سینه‌هایشان دفن کردند. یکی از قربانیان حرمسرا دختر جوانی به نام «ثریا» است؛ دختری که در ۱۵ سالگی ربوده و به مدت ۵ سال در زیرزمین دژ قذافی بیرون از «طرابلس» نگهداری شد. او می‌گوید که روزانه با خشونت تمام مورد تجاوز، ضرب و شتم قرار گرفته و شاهد آزار جنسی دختران و پسران دیگر هم بوده است.
ثریا درباره اولین دیدارش با قذافی می‌گوید: «قذافی روی تخت دراز کشیده بود و سعی در تجاوز به من داشت. زمانی که با او مجادله کردم مرا برای تنبیه به دست رئیس حرمسرای خود سپرد. جرات نگاه کردن در چشمانش را نداشتم. قذافی گفت نترس، من پدر، برادر و معشوقه تو هستم. من نقش تمامی این افراد را برای تو ایفا خواهم کرد. تو باید برای همیشه در کنار من بوده و با من زندگی کنی! من در اسارت قذافی بودم. زندانی‌اش بودم و او زندان‌بانم بود.»
ثریا معتقد است: «قذافی بازیگر ماهری بود. هرگز قذافی را در حال نماز ندیدم. هرگز. به جز یک‌بار در آفریقا که در یک اجلاس مهم عمومی در شرایطی قرار گرفت که مجبور شد ‌نماز بخواند. فهمیدم قذافی مطلقا هیچ احترامی برای هیچ‌ چیزی قائل نیست. حتی برای خداوند. او تک‌تک فرامین الهی را نقض می‌کرد. حتی دشمن خدا بود.»
در واقع مکان های رفت و آمد زنان، محل اصلی برای انتخاب زنان و دختران برای قذافی بودند. زندان ها هم از جمله این مکان ها بودند. یکی از محافظان زن قذافی ماموریت داشت تا با عکسبرداری از زنان زیبارو در زندان، آنها را برای انتخاب به قذافی ارائه کند. آرایشگاه های زنانه و تالارهای عروسی هم مکان های مورد علاقه قذافی بودند. محافظان زن قذافی همیشه و به صورت متوالی از این مکان ها بازدید می کردند تا طعمه های دیکتاتور بزرگ را شکار کنند.
قذافی عاشق حضور در جشن های عروسی بود زیرا زنان زیباترین لباس های خود را در این مراسم می پوشیدند. اگر نمی توانست در عروسی ها حاضر شود افرادی را می فرستاد تا عکس و فیلم بگیرند.
advertising