چرا به رویاهای خود نمی توانیم دست پیدا کنیم

سبک زندگیمهارت اجتماعی

- 97/10/24
چرا به رویاهای خود نمی توانیم دست پیدا کنیمهمه ما رویا را دوست داریم برخی از ما تمایل به رویا پردازی داریم و از این رو در توهمات می مانیم و تمایلی به بازگشت به واقعیت نداشته این منجر به فردی می شود که در دنیای خیالی خود زندگی می کند و منتظر معجزه است و هیچ تلاشی برای رسیدن به اهدافش نمی کند.اگر هیچ کاری نکنید و یک جا بمانید، احتمال بسیار کمی وجود دارد که یک چمدان با یک میلیون دلار پیدا کنید. برای بهبود موقعیت خود، از زندگی رها و سعی کنید کاری را انجام دهید که قبلا انجام نداده باشید.

عدم توانایی در تمرکز بر روی یک هدف خاص. بسیاری از ما تمایل داریم براساس اصول زیر زندگی کنیم چند دقیقه در اینستاگرام و بعد کار را شروع کنیم دنیای پیرامون ما پر از ابزار و لوازمی است که صرف نظر کردن از آن دشوار است . به لطف این فن آوری ها و اعتیاد به آنها گاهی اوقات غیر ممکن می شود که بر روی یک کار خاص تمرکز کنیم. در نتیجه، ما کارهای ناتمام زیادی داریم.

مشخص نبودن هدف از موانع رسیدن به رویا است. عدم توانایی در پی گیری. آیا تا به حال شروع کرده اید که چندین کار را به طور همزمان انجام دهید و هیچ کدام از آن ها را تمام نکنید ؟ مطمئن هستیم دست کم یکبار در زندگی همه ما اتفاق افتاده است.آن مربوط به ورزش، رژیم غذایی، و پروژه هایی است که با شور و اشتیاق زیادی شروع کرده اید و پس از یک هفته یا یک ماه متوقف شده. تنها یک دلیل برای این وضعیت وجود دارد عدم پشت کار و عدم وجود نتایج مورد نظر.

ناتوانی در حس مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود. هر اتفاقی که در زندگی می افتد تقصیر ما نیست، اما مسئولیت همه آنها با ما است .سرزنش کردن دیگران یا موانع وضعیت را تغییر نمی دهد، اما با قبول مسئولیت کامل برای یک وضعیت، می توانید آینده بهتری بسازید. توانایی پذیرش اشتباهات و اصلاح آن ها اولین و مهم ترین مرحله در راه رسیدن به موفقیت است. به سادگی مسئولیت را به عهده بگیرید و ایده ها و آرزوهای خود را درست کنید.

عدم حمایت از عزیزان خود. یکی از رازهای مهم موفقیت یک فرد، حمایت از عزیزان است. اما گاهی به جای حمایت، با منفی نگری و سو تفاهم از آن ها مواجه می شویم که سخت می توان به روشی که انتخاب کرده اید ادامه دهید.در این وضعیت، مهم است شروع به عصبانیت و یا ایجاد درگیری نکنید. بهترین گزینه این است که به عزیزان خود بگویید که چقدر آن ها را دوست دارید و توضیح دهید چقدر کارهایتان برایتان مهم است، چه نتیجه ای می خواهید بگیرید و چقدر حمایت آن ها برایتان مهم است.

تجزیه و تحلیل بیش از حد خود. تجزیه و تحلیل خود منجر می شود که عمیق تر در مشکل فرو روید. در نتیجه، شروع به ریشه کردن در ذهن می کند و باعث می شود احساس افسردگی کنید که ممکن است منجر به افسردگی شود.این قطعا شما را به موفقیت نزدیک تر نمی کند اما بالعکس از آن دورتر خواهید شد. خودآگاهی سالم را بپذیرید این ها هستند که به شما کمک می کنند از بی تفاوتی خارج شوید و احتمالات واقعی را ارزیابی کنید.

افراد در دنیا دو دسته هستند - آن هایی که دیگران را مسئول شکست های خود می دانند و کسانی که مسئولیت را بر عهده می گیرند. آن هایی که دوست دارند سرزنش کنند ، ممکن است انگشت خود را به سوی دولت، کشوری که در آن زندگی می کنند، یا والدینشان بگیرند.در حالی که نوع دوم افراد، آن هایی که موفق به کسب موفقیت شدند، می دانند که موفقیت فقط به تلاش ، پایداری و اهداف آن ها بستگی دارد و هیچ نقطه ای برای سرزنش کردن دیگران وجود ندارد.شکست های شگفت انگیز ممکن است آن ها را تحریک کند تا موفق تر ظاهر شوند. به یاد داشته باشید که هیچ مقصری به جز شما نیست و هیچ کس جز خودتان نمی تواند آینده تان را شاد و موفق کند .

رویاها ممکن است به اهدافی تبدیل شوند که باید به درستی تنظیم کنید. باید درک روشنی از اینکه چه منابعی برای دستیابی دارید، و اینکه چقدر زمان نیاز دارید و آن ها چقدر واقعی هستند ، داشته باشید.این روش می تواند در هنگام تعیین و آنالیز اهداف به میزان زیادی کمک کند. و حتی اگر هدف غیرواقعی باشد، یک راه خروج وجود دارد - سعی کنید آن را به طور متفاوت تنظیم کنید و یا آن را به اهداف فرعی تقسیم کنید.

هر یک از ما با شکست مواجه شده ایم گاهی اوقات می توانید بهترین تلاش را انجام دهید اما نتیجه اتفاق نمی افتد. در این حالت 2 گزینه داریم:افسرده شدن و احساس تاسف برای خودمان یا تجزیه و تحلیل وضعیت، درک چیزهایی که اشتباه انجام می دهید، و یک بار دیگر امتحان کنید.

دلیل اینکه به موفقیت دست پیدا نمی کنیم روی چیزی پافشاری می‌کنیم که خودمون فکر می کنیم درسته، نه چیزی که واقعا درسته.دوست داریم از اولش آقا و مدیر باشیم. حتی اگر بقالی هم می‌زنیم، برای اداره‌اش شاگرد و کارگر می‌گیریم. همون مقدارِ کمِ درآمد اولیه رو می‌دیم به کارگر. بعد ۶ ماه هم جمع می‌کنیم و می‌گیم کار نچرخید.حالا درسته که بعضی‌ها اسم شکست رو میذارن تجربه و سعی می‌کنن بار مثبت بهش بدن، اما به نظرم، میشه احتمال شکست رو خیلی کم کرد. چجوری؟ با آموزش دیدن، با مشورت گرفتن از افراد قدیمی‌تر، با سخت کار کردن و پشتکار داشتن.

در هر صورت، شکست وجود داره. من ندیدم کسی بدون شکست به موفقیت چشمگیری رسیده باشه. هر شکست، مثل یک واکسنه. اینکه چند تا واکسن نیاز داشته باشیم، بستگی به این داره که در معرض چند بیماری قرار بگیریم. بیماری‌ها رو می تونیم از قبل تشخیص بدیم و با آموزش و مشورت گرفتن و درست قدم برداشتن، ریشه‌کن کنیم و دیگه نیازی به تجربه‌ی درد واکسن، نداشته باشیم. باید قبول کرد که راه موفقیت، با شکست سنگفرش شده. به جای اینکه همه‌ی سنگفرش‌هایش، شکست‌های خودمون باشه، می تونیم شکست‌های خودمون رو کم کنیم و از تجربه‌ی شکست‌های دیگران استفاده کنیم.
advertising